حمایت همه جانبه علما و روحانیت از
امام خمینی (ره) در جریان
انقلاب اسلامی، یکی از عوامل مؤثر در پیروزی انقلاب بود. در حقیقت علما و روحانیون بلاد مختلف، به صورت حرکت دسته جمعی، با حمایت از
امام خمینی (ره) و نشر اندیشه های ایشان، بستر را برای تغییر نظام سیاسی و تحقق
انقلاب اسلامی آماده کردند. علمایی که بارها به خاطر حمایت از امام و نشر اندیشه های او، به دست مأموران حکومت پهلوی دستگیر و در زندان های ساواک شکنجه شدند.
آیت الله
شهید سید عبدالحسین دستغیب، یکی از این علما در شهر شیراز بود که چه قبل و چه بعد از انقلاب با حمایت از
امام خمینی (ره) و
انقلاب اسلامی ایران، نقش بسزایی در وحدت همه جانبه مردم شیراز وزنده نگه داشتن روحیه انقلابی مردم داشت.
سید عبدالحسین دستغیب، فرزند آقا سید محمدتقی، در روز عاشورای سال ۱۳۳۲ هجری قمری، مصادف با ۷ آذر ۱۲۹۳ هجری شمسی، در شیراز، در خانواده ای از سادات حسنی و حسینی، چشم به جهان گشود.
سید عبدالحسین از برکت هوش سرشار و استعداد شکوفایی که خداوند در ذاتش به ودیعه نهاده بود، تحت حمایت و تعلیم پدر تا ده سالگی دروس مقدماتی را خواند. وی بعدازاینکه در ۱۲ سالگی از نعمت پدر محروم شد، به عنوان پسر بزرگ خانواده، سرپرستی مادر، سه خواهر و دو برادر خویش را بر عهده گرفت.
شهید دستغیب بعد از فوت پدر، راهی مدرسه خان شیراز شد؛ مدرسه ای که از سال ها پیش، فضای آن با انفاس قدسیه عالمانی بزرگوار، گرم و معطر شده بود و صاحب دلان را دل می ربود.
در آنجا نزد عالمانی بزرگوار، دوره مقدماتی و سطح را به پایان رساند. پایان یافتن دروس سطح حوزه آیت الله دستغیب، هم زمان با غائله کشف حجاب رضاخانی بود و دستغیب جوان، در همان سنین حدود ۲۲ سالگی، به مبارزه با این تهاجم بزرگ پرداخت.
هجرت به نجف
سرانجام فشار مأموران حکومت برای خروج آیت الله دستغیب از روحانیت و خلع لباس و انصراف از منبری و مسجدی بودن و همچنین شوق ادامه تحصیل، وی را در سال ۱۳۱۴ از شیراز، پس از سال ها رنج و مشقت و فقر شدید مادی، به نجف اشرف کشاند.
او مدت هفت سال در نجف اشرف، تحصیلات خود را تا نیل به مقام شامخ اجتهاد ادامه داد.
بازگشت به شیراز
آیت الله دستغیب پس از سال ها تلاش و مجاهدت در کسب علوم دینی، در سال ۱۳۲۱ با کوله باری آکنده از معارف دینی و علوم عرفانی، به شیراز بازگشت و در مسجد جامع عتیق، ضمن اقامه نماز جماعت، برابر وظیفه خود در جهت نشر معارف دینی و علوم اسلامی، با سلاح دانش و ایمان، به پیکار با جهل و عصیان برخاست.
ازآنجاکه وی خود عالمی وارسته و اهل عمل بود، سخنان و اندرزهای دل نشین او دل های بسیاری از مردم را نرم و با یاد خدا و آخرت گرم می کرد.
الف: مبارزات سیاسی آیت الله دستغیب قبل از انقلاب
وی از سال ۱۳۴۱، به نهضت
امام خمینی (ره) پیوست و ازآن پس نه تنها با جهل و عصیان که با جور و سلطان نیز درافتاد مسجد جامع عتیق را همچون دژی استوار در برابر شیطان و سلطان قرارداد.
۱-مخالفت با انجمن های ایالتی و ولایتی
در سال ۱۳۴۱ که طرح لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی تصویب شد، هم زمان با تصویب این طرح، مخالفت های علما و
امام خمینی (ره) آغاز شد. وقتی نخستین اعلامیه رهبر عظیم الشأن
انقلاب اسلامی از قم به دست
شهید دستغیب رسید، صریحاً با اعلام مخالفت با این طرح و حمایت از
امام خمینی (ره)؛ بیان کرد: کلاً و دربست در اختیار اسلام هستم.
در پی حمایت همه جانبه آیت الله دستغیب از
امام خمینی (ره) پس از دستگیری حضرت امام در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، مأمورین شاهنشاهی برای مقابله با حرکت های اعتراضی احتمالی مردم در نقاط مختلف کشور، برخی از وابستگان به امام را نیز دستگیر کردند. یکی از این افراد آیت الله دستغیب در شیراز بود.
در سال ۱۳۴۳ نیز یک بار دیگر مزدوران رژیم مانند دفعه قبل، نیمه شب به منزل ایشان ریختند و باز مستقیماً او را به تهران و زندان قزل قلعه منتقل کردند که پس از آزادی، مدت ۳ روز میهمان حضرت
امام خمینی (ره) بودند.
۳- مخالفت با جشن هنر شیراز
با توجه به انتصاب شیراز به حکومت های شاهنشاهی ایران باستان، این شهر موردتوجه حکومت پهلوی بود و برخی از جشن های بزرگ و پرخرج حکومت شاهنشاهی در آنجا برگزار می شد. یکی از این جشن ها، جشن هنر شیراز در سال ۱۳۵۶ بود که هرساله برگزار می شد.
افشاگری های بی پروای آیت الله دستغیب در مورد جشن هنر فساد انگیز شیراز، حرکت های اسلامی مردم فارس را عمق بیشتری بخشید و سخنرانی ها و حضورش در تظاهرات و راهپیمایی ها و مبارزات امت مسلمان منطقه، پشتوانه محکمی برای مردم ستمدیده بود.
آیت الله دستغیب در آن سال و فردای نخستین روز اجرای این برنامه پس از نماز عصر، چنان از این برنامه انتقاد کرد که مأموران در بیرون شبستان مسجد، ضبط صوت ها را توقیف می کردند و نوار آن را می گرفتند. عصر همان روز از طرف مقامات دولتی پیغام فرستادند شما کوتاه بیایید و ما خودمان جلوگیری می کنیم، مبادا در شهرآشوب شود.
آیت الله دستغیب بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی مانند قبل به فعالیت های روشنگرانه خود جهت استحکام بخشیدن به نظام نوپای اسلامی ادامه داد.
نخستین هفته پس از اقامت نماز جمعه تهران در سال ۱۳۵۸، مردم شیراز با مراجعه پیاپی از آیت الله دستغیب خواستند، نماز جمعه را در شیراز برپا کند. ایشان در پاسخ به مردم اعلام کردند که نماز جمعه از مناصب خاص و اختیارش به دست ولی امر است که در حال حاضر
امام خمینی (ره) می باشد، لذا اگر ایشان دستور بفرمایند، مانعی ندارد.
مردم شیراز بی درنگ طوماری بلندبالا با امضای افراد زیادی نوشتند و آن را برای رهبر کبیر انقلاب، حضرت
امام خمینی (ره) که آن زمان در قم مستقر بودند، ارسال کردند. ایشان نیز بنا به درخواست مردم با دست خط خویش حکم امامت جمعه آیت الله دستغیب را صادر کردند.
ایشان نیز بادل و جان این مسئولیت را پذیرفتند و همواره تا زمانی که زنده بودند، همه وجودشان را برای انجام هرچه بهتر این مسئولیت صرف کردند.
باوجوداینکه
شهید دستغیب، نمایندگی مردم فارس و امامت جمعه شهر شیراز را بر عهده داشت، بیشتر از آن که بخواهد در امور دولتی دخالت کند، به ارشاد مردم توجه می کرد. ایشان به دولت اسلامی ارج می نهاد و در امور مربوط به اداره استان یا شهر دخالت نمی کرد و همواره در سخنرانی های خود مردم را به همکاری با دولت و مسئولان شهری تشویق می کرد.
ایشان معتقد بود که اگر دخالت هایی صورت گیرد، هرج ومرج به وجود خواهد آمد و معتقد بود مسئولان دولتی باید وظایف قانونی خود را انجام دهند و ما هم ارشاد و هدایت و اصلاح و تربیت اخلاقی مردم را بر عهده داشته باشیم.
ایشان در تمام جریانات بعد از پیروزی انقلاب، بر اساس موازین و اندیشه های
امام خمینی، رفتار و تلاش می کردند که مردم شهر شیراز را آن گونه که در نظر امام است، هدایت و رهبری کنند.
او عارفانه می گفت: (من اطاع الخمینی، فقد اطاع الله) و بنابر همین اعتقاد از همان آغاز نهضت اسلامی تا پایان عمر همواره پشت سر ایشان حرکت می کرد و ازنظر خاص و عام، سخت ترین مدافع ولایت فقیه بود.
تمام علما و افراد صاحب نفوذی که برای به ثمر رسیدن
انقلاب اسلامی ایران تلاش می کردند، در جریان
جنگ تحمیلی برای حمایت از چیزی که سال ها جان و عمر خود را برای به ثمر رسیدنش گذاشته بودند، تلاش دوچندان کردند و می توان گفت؛ پیروزی در
جنگ تحمیلی و
دفاع مقدس، ثمره ازجان گذشتگی بسیاری از علما بود.
یکی از افراد بسیار مؤثر در جریان
جنگ تحمیلی،
شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب بود که با شروع تجاوز دشمن به میهن اسلامی با بیانات بسیار رسا، جوانان را تشویق به شرکت در جبهه ها می کرد و در بسیج نیروهای مردمی به جبهه و تأمین تدارکات برای رزمندگان، تلاش مستمر و پیگیر داشت.
به طورکلی تمام سخنان و فعالیت های این
شهید را می توان در چند گروه دسته بندی کرد:
دسته اول
برخی از سخنان ایشان به اصل جنگ و تبیین جنگ به مثابه
دفاع مقدس برمی گردد. در این دسته، سخنانی از ایشان بیان می شود که ایشان در ضمن آن سخنان تلاش دارد مقوله جنگ را به مثابه
دفاع مقدس تبیین و ریشه های دینی این جنگ را برای مردم روشن کند.
وی معتقد بود؛ کسانی که در جبهه حضور پیدا می کنند و به خاطر اسلام از همه تعلقات مادی می گذرند، مؤمن واقعی هستند. بنابراین، بارها در خطبه های نماز جمعه و دیگر سخنرانی هایش، رزمندگان
جنگ تحمیلی را به عنوان مؤمنان واقعی معرفی می کرد و آنان را جزء کسانی برمی شمرد که علاوه بر ایمان زبانی، به ایمان قلبی رسیده اند؛ ایمانی که در اعمال آن ها متجلی شده است و آن ها تنها کسانی هستند که غیر خدا را فدای خداوند نمی کنند.
شهید دستغیب معتقد بود؛ رزمندگان اسلام همان انصار الله هستند. وی بارها وضعیت
جنگ تحمیلی را با وضعیت جنگ های صدر اسلام مقایسه کرده و
جنگ تحمیلی را همانند جنگ های صدر اسلام معرفی می کرد که مؤمنان با مشقت زیاد در این جنگ ها شرکت می کردند.
آیت الله دستغیب
جنگ تحمیلی دولت بعث عراق علیه ایران را وسیله ای برای آشکار شدن انسانیت افراد و صبر، تحمل، بردباری و شهامت آن ها می نامید.
این عالم ربانی
جنگ تحمیلی را مبارزه اسلام با کفر می دانست، لذا حضور در
جنگ تحمیلی و دفاع از کیان اسلام و انقلاب را بالاتر از شرکت در حج تمتع می دانست، چنانچه با فرارسیدن موسم حج، اطلاعیه ای بدین شرح صادر کرد: مردم متدین و شریف استان فارس، با توجه به وضع حساس فعلی مملکت و تجاوز ناجوانمردانه عراق به کشور اسلامی مان، سزاوار است از رفتن به حج صرف نظر کرده و با حضور یکپارچه خود در صحنه مبارزه، کمک های لازم را به ارتش نیرومند و عالی قدر جمهوری اسلامی ایران برسانید.
ما فعلاً در حال مبارزه با کفر هستیم و این مصداق واقعی جهاد درراه خداست که صراحتاً قرآن مجید او را والا و برتر از هر عمل دیگر ذکر کرده و بدانید که ان شاءالله به ثواب حج هم خواهید رسید.
همچنین در این دسته، سخنان و
خاطراتی از ایشان در مورد تشویق مردم به رفتن به جبهه، تبریک به خاطر پیروزی های
دفاع مقدس و گزارش شرایط دفاع و
جنگ تحمیلی، قرار داده شده است.
دسته دوم
دسته دوم سخنان ایشان در مورد
شهید و مقام شهادت است. سخنان آیت الله دستغیب در این دسته اختصاص دارد به جایگاه و مقام
شهید و شهادت و همچنین توصیه به مردم برای شرکت در مراسم دفن
شهدا، توصیه به احترام به مهاجران
جنگ تحمیلی و عیادت از زخمی ها.
دسته سوم
دسته سوم سخنانی هستند که ایشان در مورد منافقان مخصوصاً بنی صدر، در خطبه های نماز جمعه و دیگر سخنان خود بیان کرده اند.
شهید محراب در مورد شرک منافقان بیان کردند که در اسلام از کوچک ترین حکم برای اسلام و مسلمین کوتاهی نشده است؛ آیا از تعیین رهبر الهی که اساس هر چیزی است، صرف نظر می فرماید؟
بلاشک اولی الامر را تعیین فرمود که مسلمین تا قیام قیامت با بقاء اسلام، همیشه رهبر الهی در رأس حکومتشان باشد، حالا یا بالاصل که امام معصوم باشد یا به نیابت نایب امام که جامع جمیع شرایط باشد، که در زمان ما منحصر به
امام خمینی است.
کسانی که به آنچه پیغمبر (ص) از طرف خدا برایشان آورد که ازجمله ولایت و تعیین رهبر است، ایمان آوردند، نباید رهبر دیگری از خودشان درست کنند و باید تنها آن رهبری را بپذیرند که اذن الهی داشته باشد، هوای نفس نداشته باشد، آن رهبری که به تمام معارف ما آگاه و متحقق باشد، به اوضاع زمان آگاه و مدیر و مدبر باشد.
این گروه های منحرف که هرکدام برای خودشان رهبری درست کرده اند، ستمکارند.
دسته چهارم
دسته چهارم؛ سخنان و فعالیت های ایشان در مورد مسائل سیاسی واقع شده است؛ مسائلی چون مسئله اسرائیل و فلسطین و دیگر مسائل داخلی در این دسته جای گرفته اند.
در خصوص جنایت های صهیونیست ها معتقد بودند که متأسفانه سران برخی کشورهای مرتجع منطقه، بعد از کشته شدن این همه مسلمان توسط صهیونیسم جهان خوار و آدم خوار، درصدد همکاری با آن ها هستند و می خواهند او را به رسمیت بشناسند و راه انور سادات را پیش بگیرند.
ای کشورهای عربی که نامتان هم مسلمان است، از ملت خودتان هم نمی ترسید، خیال کردید ملت شعور ندارد، نمی فهمد شما چکار می کنید، بشر خواران ضد اسلام می سازید. چطور می توانید به اسلام خیانت کنید و شما چطور با این کارتان، اسم خودتان را مسلمان می گذارید و این گونه به امریکا خدمت و کمک می کنید، به صهیونیسم کمک می کنید و حالا هم می خواهید به او رسمیت بدهید.
مردم ایران دروغ پردازی و شایعه سازی و توطئه را علیه
انقلاب اسلامی فهمیده اند، دیگر کسی سخنان و رفتار آن ها را باور نمی کند، چراکه هرچه به نفعشان است میگویند، ملت شریف ایران آن ها را خوب شناخته است. امید است به همین زودی ملل مستضعف بر مستکبران پیروز شوند.
کسی که ایمان به خدا و آخرت دارد، هیچ وقت دشمن اسلام و مسلمین را به رسمیت نمی شناسد. مشخص است که اسرائیل و صهیونیسم با ملت فلسطین چه کرده و می کند.
شهادت
در سال ۱۳۶۰، منافقان طرح ترور آیت الله دستغیب را تهیه کرده و مدت ها برای جمع آوری اطلاعات تلاش کردند. تشکیلات منافقان زمان ترور را روز جمعه ۱۳ آبان تصویب کرد و برای این کار، دختری به نام گوهر انتخاب شد.
او به موجب مشکلات خانوادگی از کانون خانواده رهیده شده بود و در شیراز جذب تشکیلات منافقان شده بود. برنامه ترور، روز ۱۳ آبان به صورت غیرمنتظره به هم خورد و بخشی از تلاش گروه هدر رفت.
اما بالاخره آن پیر روشن ضمیر، در روز جمعه ۲۰ آذر ۱۳۶۰، مصادف با ۱۳ صفر سال ۱۴۰۲ هجری قمری، درحالی که برای اقامه نماز جمعه راهی مصلی بود، براثر انفجار بمب توسط منافقی کوردل، به شهادت رسید و پیکر پاکش که روزه های بسیار، آن را نحیف کرده بود، پاره پاره گردید، ولی یاد این
شهید در دل عاشقان فضیلت و ملت وفادار ایران، زنده است.
روایت صغری قدیری[2]
یکی از مجروحین که زنی به نام صغری قدیری بود و در بیمارستان شیراز بستری بود؛ چنین می گوید:
من از طبقه دوم منزلمان، عبور امام جمعه شیراز را تماشا می کردم که ناگهان یک دختر که چادر سیاه به سر داشت، از در یکی از منازل خارج شد و به سوی آیت الله دستغیب دوید و هنگامی که پاسداران قصد جلوگیری از او را داشتند، اظهار داشت؛ نامه دارم که ناگهان صدای انفجار بلند شد و اجساد قطعه قطعه شده به اطراف پرید.
شدت انفجار بمب به حدی بود که بیشتر اجساد قابل شناسایی نبودند و مردم و پاسداران با دست و جارو، قطعه های گوشت
شهدا، استخوان و آثار اندکی را که از
شهدا باقی مانده بود، جمع آوری کردند.
در این حادثه هشت تن
شهید و پنج تن زخمی شدند.
[1] بهرامی، مهدی،
شهدای محراب و
دفاع مقدس، تهران، سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی: مرکز
اسناد و تحقیقات
دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۷، صفحات ۹۹، ۱۰۱، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۰۵، ۱۰۶، ۱۰۹، ۱۱۰، ۱۱۱، ۱۱۳، ۱۱۴، ۱۱۶، ۱۱۷، ۱۱۸، ۱۱۹، ۱۲۰، ۱۸۰، ۱۹۰، ۱۹۱.